امیر سرتیپ خلبان علیمحمد نادری، یکی از نوادر بر جای مانده از دفاع مقدس است؛ او خلبان آخرین جنگندهای بود که پیکر مطهر سرتیپ خلبان شهید عباس بابایی را به طور شگفتآوری در ظهر قربان بر پایگاه دوم شکاری تبریز بر زمین نشاند.
به گزارش خبرنگار «بازتاب» در نخستین روزهای تهاجم گسترده ارتش عراق به جلگه زرخیز خوزستان، او و همرزمانش در پایگاه شکاری دزفول، نخستین سلحشورانی بودند که پیش از استقرار نیروهای زمینی، سپاه و نیروی مردمی، با حمله گسترده به نیروهای زرهی و همچنین انهدام پلها، معابر، پایگاهها، پادگانها و نیروهای پشتیبانی ارتش بعثی، مانع از حرکت گسترده و شتابان آنان شدند.
انجام نزدیک به 150 مأموریت جنگی با جنگندههای «F-14» و «F-5» و تصدی مسئولیت آموزش و یکنواختی گردانهای شکاری پایگاه هوایی دزفول، فرماندهی گردان شکاری پایگاه دوم، همکاری با شهیدان بابایی، اردستانی، ستاری در تشکیل قرارگاه رعد، مقاومت عملیات پایگاه پنجم، جانشین فرماندهی پایگاههای چهارم و دوم و فرماندهی پایگاه دوم شکاری، تنها بخشی از کارنامه درخشان وی در هشت سال دفاع مقدس است.
او که همچنان پس از 35 سال خدمت صادقانه در نیروی هوایی ارتش و تصدی مسئولیتهای جانشینی معاونت عملیات ـ فرماندهی آماد و پشتیبانی، جانشینی هماهنگکننده نیروی هوایی و مدیرعاملی سازمان صنایع هوایی ایران، عاشقانه تجارب گرانقدر خویش را در اختیار فرماندهان عالیرتبه قرار میدهد، خاطرات نابی از رزمهای هوایی، به ویژه از نبردها در عملیات کربلای 5 و تفکرهای بومی فرماندهان دارد.ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » خادم الشهدا ( جمعه 86/4/8 :: ساعت 11:33 صبح )
و یدخلهم الجنة عرفها لهم
بهار می رفت تا ریشه های خود را در انجماد خاکهای خزان زده و زمستان دیده محکم کند. خزان،بازگشتی دوباره می خواست و رجعتی محال طلب می کرد.پاییز ممکن است در وزش نا بهنگام خود،چند شاخه بشکند،جامه چند گل بدرد و چند غنچه پرپر کند،اما او را با گلهای همیشه بهار،چه کار؟
باد نا بهنگام خزان ممکن است سروها را به تلاطم وادارد و به شاخه های نخل های تنومند تحرکی دیگر بخشد،اما شکستنشان را بی تردید نمی تواند.خزان همیشه این آرزوی محال را به گور می برد.سروها به کوری چشم پاییز سبز و زنده می مانند و نخل ها که ریشه در خاکی خدایی دارند، شاخه هایشان را به چشم خزان فرو می کنند.ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » خادم الشهدا ( جمعه 86/4/8 :: ساعت 11:30 صبح )
حرم در دست دشمن هاست مهدی
امام عسگری تنهاست مهدی
برای یاریش بشتاب بشتاب
حرم را . شیعه را . دریاب مهدی
تخریب بارگاه ائمه سامرا بر امام زمان و نائب برحقش مقام عظامی ولایت تسلیت باد
واما ..... خبر کوتاه بود ... آیت الله فاضل لنکرانی رحلت نمود
در کشور عشق مقتدا خامنه ای است
فرماندهی کل قوا خامنه ای است
دیروز اگر عزیز مصر یوسف بود
امروز عزیز دل ما خامنه ای است
پس از روزهایی که قرار بود عملیات خرمشهر انجام شود، طرح عملیات به این صورت شد که از آبادان به سمت خرمشهر نیرو بیاید، قرارگاه فتح، خرمشهر را محاصره کند و قرارگاه فجر، عرایض را تأمین کند و قرارگاه نصر، در امتداد دژ پایین بیاید و منطقه اروندرود را تأمین کند.
نکتهای که وجود داشت و از نظر نظامی حدس زده میشد، این بود که عراق در سه کیلومتری شلمچه - که ما هستیم - هیچگونه ضدحملهای انجام نمیدهد و خیلی راحت رفت و آمد میکند و اهمیت زیادی به رفت و آمدها نمی دهد، تخمین زده میشد که عراق اقدام به احداث پلی روی اروندرود کرده، طول و عرض آن هم زیاد است، ولی قطعاً در این حد فاصل، پلی برای عراق وجود دارد. عراق مطمئن است منطقه تحت اشغالش را حفظ میکند، البته، صدام شمال خرمشهر را که بین مارد و جاده آسفالتی بود، رها کرد و از طرف جنوب به یک خاکریز آمد و در آن جا مستقر شد و دیگر هیچ نشانهای از این که عراق عقبنشینی کند و خرمشهر را تخلیه کند وجود نداشت، به خصوص با عکس هوایی که گرفته شد، این حدس به یقین مبدل شد که عراق در (اروند) در حدود شش کیلومتری شرق شلمچه پلی احداث کرد.
شناساییهایی نسبت به سربند عراقی ها انجام شد، در بعضی محورها، سیم های تلفن در خط خودمان و خط دشمن کشیده شد و میدان های مین پاکسازی و قرار شد که عملیات در مرحله آخر انجام شود، عملیات در ساعت 22:30 شب آغاز شد. مشکل این مرحله از عملیات به آن دلیل بود که خط عملیات سراسری بود، یعنی در حدود دوازده، سیزده کیلومتر حدود شش نفر نیرو که می خواستند به این خط بدهند به هیچ وجه مسائل هماهنگی رعایت نمیشد. نیرو هم صبر نمی کرد، برای این که بقیه نیروها در منطقه بودند، عراق هم جلوی سربند سیم خاردار و مین گذاشته بود...روایت شهید باقری ادامه دارد کلیک کن بسیجی .....
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » خادم الشهدا ( چهارشنبه 86/3/2 :: ساعت 3:10 عصر )
مبارک باد (فتح خرمشهر) بر فرماندهان قدرتمند که چنین فرماندهان فداکارای هستند که ستاره درخشنده پیروزیهای آنان بر تارک تاریخ تا نفخ صور نور افشانی خواهد کرد. و مبارک باد بر ملت عظیمالشان ایران اینچنین فرزندان سلحشور و جان برکفی که نام آنان و کشورشان را جاویدان کردند. و مبارک باد بر اسلام بزرگ این متابعانی که در دوجبهه جنگ با دشمن باطنی و دشمنان ظاهری پیروزمندانه و سرافراز امتحان خویش را دادند و برای اسلام سرافرازی آفریدند.
حضرت امام خمینی قدس سره الشریف
صحیفه امام ـ جلد 16 ـ صفحه 258
.
هنگامی که شهید شیرودی طفلی بیش نبود پدرش تحت تأثیر خوابی که دیده بود در تعلیم قرآن به فرزند همت گمارد. در دوران دبستان نیز نه تنها از نظر جسمی جثه ای درشت داشت بلکه از نظر هوش و استعداد از بسیاری از همسالان خود گوی سبقت را ربوده بود. بعد از اتمام دوره ابتدایی و کسب رتبه شاگرد اولی، به دلیل نبود دبیرستان در روستای بالاشیرود در دبیرستان شیرود در شش کیلومتری محل سکونتش ادامه تحصیل داد. وی که از مشکلات مالی خانواده مطلع بود از طریق کارگری و کشاورزی به پدرش کمک می کرد. ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » خادم الشهدا ( پنج شنبه 86/2/20 :: ساعت 6:12 صبح )
عشق یعنی یک خمینی سادگی ...
عشق یعنی با علی دلدادگی
عشق یعنی دست تو پرپر شده ...
عشق یعنی یک علی رهبر شد
ه عشق یعنی لافتی الاعلی ...
عشق یعنی رهبرم سید علی
بچه ها گنبد طلا یادش بخیر
حرم امام رضا یادش بخیر
بچه ها سقاخونه یادش بخیر
گریه های شبونه یادش بخیر
عکس رو ببین ...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » خادم الشهدا ( شنبه 85/12/26 :: ساعت 2:7 عصر )