هفتمین جلد از مجموعه کتاب های خاطرات دفاع مقدس به خاطرات سردار بزرگ دفاع مقدس حاج احمد متوسلیان اختصاص دارد که توسط نشر یا زهرا منتشر شده است.
به گزارش رجانیوز، در این کتاب که در قطع جیبی منتشر شده است، 14 خاطره از این دلاور بزرگ جبهه ها که بدست مزدوران اسرائیل در جنوب بیروت به اسارت درآمد، به علاقمندان فرهنگ دفاع مقدس و جهاد و شهادت عرضه شده است.
عناوین این کتاب عبارتند از نبوغ فرماندهی، امریکا و حمله به ایران، جنایات اسرائیل، جنگ در غرب چرا و چطور، نامه به شهید بروجردی، جبهه اسرائیل، واهمه از اسارت، معمار حزب الله لبنان، پسرخواهر بنی صدر و کتک کاری، تپه های برف گرفته مریوان، بسیج، خبر اسارت و عکس العمل نیروها، همچنین عکس های رنگی از سردار فاتح خرمشهر حاج احمدمتوسلیان زینت بخش این کتاب است.
در بخش معمار حزب الله لبنان این کتاب خاطرات می خوانیم: «حاج احمد متوسلیان در جلسه ای که خدمت امام(ره) رسیده بود عرض کرد اگر در آینده می خواهیم به قدس برسیم لازمه اش این است که هسته حزب الله را درست کنیم و یک سری آدم درست کنیم، نه این آدم ها فعلی، بلکه افراد جدیدی که در آینده با ما در ارتباط باشند و بتوانیم بیاییم و بجنگیم. نظر حاج احمد متوسلیان مورد تأیید قرار گرفت و مقرر شد یک تعدادی از بچه ها بمانند آنجا و کار آموزش، فرهنگ سازی، پایگاهی و شناسایی انجام دهند تا اگر بشود از خود این افراد علیه اسرائیلی ها استفاده بشود با پایگاهی که سپاه درست کرد، هسته اولیه حزب الله بوجود آمد.»
محسن وزوائی در پنجم مرداد ماه 1339 در تهران متولد شد . شش ساله بود که قدم در راه تحصیل علم گذاشت . او پس از اتمام دوره ابتدائی دوره متوسطه رادردبیرستان دکتر هشترودی به پایان رساند ودر سال 1355به دانشگاه راه یافت ودر رشته شیمی دانشگاه صنعتی شریف مشغول به تحصیل شد .
شهید وزوائی از کودکی بدلیل اینکه پدرش همرزم آیت الله کاشانی بود با الفبای سیاسی آشنا شد .اوبا شناختی که از سیاست پیدا کرده بود و نیزشناخت صحیحی از مکتب اسلام داشت در دانشگاه از طیف گونان و منحرف سیاسی پرهیز می کرد تا اینکه با تشکیل انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه به این انجمن می پیوندد.
شهید وزوائی همزمان با شرکت در فعالیت های سیاسی و عقیدتی از سال 1356 مسئولیت هدایت مبارزات دانشجویی را در دانشگاه شریف ، علیه رژیم پهلوی را به عهده داشت . او در روزهای پر تلاطم انقلاب نقش حساس هدایت را بردوش می کشید و از تظاهرات 17 شهریور 1357 تا ورود امام به ایران همه جا به عنوان جلو دار و هدایت کننده تظاهرات و تشکل های دانشجوئی بود .همجنین وی در درگیری های مسلحانه و سرنوشت ساز 19 تا 22 بهمن 1357 حضوری پر ثمر داشت و در تصرف دو پادگان مهم جمشیدیه و عشرت آباد شهامت بالائی نشان داد .ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » خادم الشهدا ( سه شنبه 87/2/10 :: ساعت 10:1 عصر )
21 فروردین ماه مصادف است با سالگرد مرد پولادین ارتش اسلام آن شیر مدی که رهبر بر او بوسه زد و مردم در فراقش اشک ها ریختند و یاران حماسه از او باز گو نمودند و خون مطهرش درخت تنومند انقلاب را ابیاری نمود
اری همان امیر دولاور ارتش عشق شهید علی صیاد شیرازی ....... به امیدانکه ما راهم در ان دنیا شفاعت کند .......
زندگینامه شهید سپهبد علی صیادشیرازی، جانشین ریاست ستاد کل نیروهای مسلح
پیر ما گفت شهادت هنر مردان است
سینه ستبر تاریخ مالامال از خاطرات حیات و ممات مردان مردی است که روحشان فراتر از زمان و عرصه فراخ زمین تنگتر از قلب سرشار از عشقشان بوده است. عشق به یگانه هستیبخش که اشتیاق لقائش آرام از جسم و جان آنها گرفته و سر سوداییشان را همواره بر آستان داشته است.
امیر کمنظیر ارتش اسلام سپهبد علی صیادشیرازی یکی از این پر و بالسوختگان وصال نور است که لباس زیبای شهادت زیبنده قامتش و کمترین مزد اخلاص، فداکاری و ایثار و پروانگی اوست. سردار سرافراز جبهه توحید و بسیجی آشنای جبهههای افتخار و شرف و نور، این سربردار هم بیدار و جهادگر عرصههای پیکار و شیر بیشه شجاعت و ایثار و عاشق بیقرار و اسوه اخلاص و استقامت با صدق و صفا، پس از عمری جهاد خالصانه و جانبازی در خطوط مقدم دفاع از اسلام و ولایت ، با پیکر خونین و چهره رنگین و مخضوب به دیار معشوق شتافت و شهید شاهد جوار قربضرت حق گردید و اجر و پاداش آن همه اخلاص و ایثار را در همین دنیای فانی نیز گرفت. تجلیل و گرامیداشت تمام برجستگان ملت و تقدیر امت اسلام در تشییع با شکوه و کمنظیر این سرباز فداکار اسلام گواه این مدعا است.او عاشق دلسوختهای بود که در گستره خونین جبهههای نبرد از کوههای سر به فلک کشیده کردستان تا دشتهای تفتیده خوزستان به جهاد و نماز و نیایش میپرداخت و در جهاد اکبرش اوج بندگی خویش را به نمایش میگذاشت. او صدف خود را شکسته بود تا دُرّ ناب وجودش با ذوبیقت اسلام و ولایت ظهور یابد. ادوار زندگی سرشار از خدمتش، به حق نمونهای مجسم در خدمتگزاری بر این طریق بود و برای نیل به مقصود دمی آرام نداشت. او فرماندهی متدین، جدی، امیدوار، سختکوش، شجاع و با اخلاص و الگویی کمنظیر و برتر در خدمتگزاری و وفاداری به نظام و عشق به ولایتبود. زندگی مشحون از مجاهدات بیوقفه او با شهادت به اکمال رسیده است چون که این هنر مردان خداشهید سپهبد علی صیاد شیرازی در سال 1323 در شهرستان درگز در استان خراسان دیده به جهان گشود. او پس از اتمام تحصیلات ابتدایی و دبیرستان وارد دانشکده افسری و در سال 1346 موفق به اخذ دانشنامه لیسانس از آن دانشکده شد. وی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی به مدت چندسال در بخشهای مختلف ارتش بویژه در غرب کشور به پاسداری از کشور پرداخت و در سازماندهی و فعالیت نیروهای انقلابی در ارتش تلاشی گسترده داشت.
شهید پس از پیام امام خمینی(ره) مبنی بر شناسایی نیروهای مخلص ارتش طاغوت، شناخته شد و به خاطر توان بالای سازماندهیاش مورد توجه حضرت امام و یاران انقلاب اسلامی قرار گرفت. وی پس طی دوره تخصصی توپخانه در آمریکا با درجه ستوانیکم و سمت استادی، در مرکز آموزش تخانه اصفهان به تدریس پرداخت و در همان شرایط به عنوان عنصری حزباللهی در جهتسازماندهی نظامیان انقلابی فعالیت خود را آغاز کرد و تلاشهای وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ساماندهی ارتش و ساختار نیروهای مسلح متجلّی شاز مهمترین اقدامات او پس از پیروزی انقلاب اسلامی و برپایی غائله کردستان، می توان به تهیه طرح های عملیاتی که منجر به شکستن حصر شهرهای سنندج و پادگان های مریوان، بانه و سقز شد، اشاره کرد. ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » خادم الشهدا ( چهارشنبه 87/1/14 :: ساعت 11:34 عصر )
امروز برای شهدا وقت نداریم/ای داغ دل لاله تو را وقت نداریم/با حضرت شیطان سرمان گرم گناه است/ما بهر ملاقات خدا وقت نداریم/هرچند که خوب است شهیدانه بمیریم/خوب است ولی حیف که ما وقت نداریم ...............
با عرض سلام و ارادت خدمت تمامی دوستان و تبریک سال نو به تمامی ایرانیان قهرمان
12 فروردین ماه مصادف با ولادت سردار عاشورایی خیبیر حاج محمد ابراهیم همت است و .........
به روز 12 فروردین 1334 ه.ش در شهرضا در خانواده ای مستضعف و متدین بدنیا آمد. او در رحم مادر بود که پدر و مادرش عازم کربلای معلّی و زیارت قبرسالارشهیدان و دیگر شهدای آن دیار شدند و مادر با تنفس شمیم روحبخش کربلا، عطر عاشورایی را به این امانت الهی دمید.
محمد ابراهیم درسایه محبّت های پدر ومادر پاکدامن، وارسته و مهربانش دوران کودکی را پشتسر گذاشت و بعد وارد مدرسه شد. در دوران تحصیلش از هوش واستعداد فوقالعادهای برخوردار بود و با موفقیت تمام دوران دبستان و دبیرستان را پشت سر گذاشت.
هنگام فراغت از تحصیل بویژه در تعطیلات تابستانی با کار وتلاش فراوان مخارج شخصی خود را برای تحصیل بدست میآورد و از این راه به خانواده زحمتکش خود کمک قابل توجه ای میکرد. او با شور ونشاط و مهر و محبت و صمیمیتی که داشت به محیط گرم خانواده صفا و صمیمیت دیگری میبخشید.
پدرش از دوران کودکی او چنین میگوید: « هنگامی که خسته از کار روزانه به خانه برمیگشتم، دیدن فرزندم تمامی خستگیها و مرارتها را از وجودم پاک میکرد و اگر شبی او را نمیدیدم برایم بسیار تلخ و ناگوار بود. »
اشتیاق محمد ابراهیم به قرآن و فراگیری آن باعث میشد که از مادرش با اصرار بخواهد که به او قرآن یاد بدهد و او را در حفظ سوره ها کمک کند. این علاقه تا حدی بود که از آغاز رفتن به دبیرستان توانست قرائت کتاب آسمانی قرآن را کاملاً فرا گیرد و برخی از سورهه ای کوچک را نیز حفظ کند.
ویژگیهای برجسته شهید :
او عارفی وارسته، ایثارگری سلحشور و اسوهای برای دیگران بود که جز خدا به چیز دیگری نمی اندیشید و به عشق رسیدن به هدف متعالی و کسب رضای خدا و حضرت احدیت، شب و روز تلاش میکرد و سختترین و مشکلترین مسؤولیت های نظامی را با کمال خوشرویی و اشتیاق و آرامش خاطر میپذیرفت.
سردار رحیم صفوی درباره وی چنین میگوید :
« او انسانی بود که برای خدا کار میکرد و اخلاص در عمل از ویژگیهای بارز اوست. ایشان یکی از افراد درجه اولی بود که همیشه مأموریت های سنگین برعهده اش قرار داشت. حاج همت مثل مالک اشتر بود که با خضوع و خشوعی که درمقابل خدا و در برابر دلاورمردان بسیجی داشت، درمقابله با دشمن همچون شیری غرّان از مصادیق «اشداء علی الکفار، رحماء بینهم» بود. همت کسی بود که برای این انقلاب همه چیز خودش را فدا کرد و از زندگیش گذشت. او واقعاً به امرولایت اعتقادکامل داشت و حاضر بود در این راه جان بدهد، که عاقبت هم چنین کرد. همیشه سفارش میکرد که دستورات را باید موبهمو اجرا کرد. وقتی دستوری هرچند خلاف نظرش به وی ابلاغ میشد، از آن دفاع میکرد. ابراهیم از زمان طفولیت، روحی لطیف،عبادی و نیایشگر داشت. » ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » خادم الشهدا ( شنبه 87/1/10 :: ساعت 7:25 عصر )
ای شهیدان نامتان جاودانه است
می شد ای کاش شهادت قسمت ما ؟؟؟؟؟؟؟؟
به ایام سالگرد رحلت یادگار پیر جماران سید احمد خمینی این یادگار ارزشمند انقلاب نزدیک می شویم
شادی روح امام و دو فرزند گرامیشان صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد
حاج احمد خمینی در کنار دکتر چمران
سیدمحمود مدنى
در این نوشته در پى آنیم که تمامى توجیهات و عذرهاى اهل سنت در نپذیرفتن حدیث غدیر به عنوان یکى از نصوص امامت و خلافت بلافصل على(ع) را بررسى کنیم و منصفانه به قضاوت بنشینیم که آیا این حدیث چنانکه شیعه مدعى است دلیل خلافت على(ع) است یا نه؟
در ابتداى بحث شایسته است این نکته را یادآور شویم که اگر دانشمندان همه فِرق با پذیرفتن اصل اساسى وحدت، درباره مسائل اصلى یا فرعى، اعتقادى یا فقهى به بحث علمى بپردازند، نه تنها دلها از یکدیگر گریزان نمى شود، بلکه به همدیگر نزدیک خواهد شد و این یکى از راههاى صحیح تقریب بین مذاهب اسلامى است.
اینک گزارش کوتاهى از چند کتاب روایى درباره حدیث غدیر بیان مى کنیم و سپس به بحث درباره حدیث و بیان نظریات و نقد آنها مى پردازیم. امام احمد حنبل در «مسند»ش آورده است:
|حدثنا عبداللّه، حدثنى ابى، ثنا عفان، ثنا حماد بن سلمه، أنا على بن زید، عن عدى بن ثابت، عن البراء بن عازب، قال: کنّا مع رسول اللّه ـ صلى اللّه علیه وآله ـ فى سفر فنزلنا بغدیر خم فنودى فینا: الصلاة جامعة، وکسح لرسول اللّه ـ صلى اللّه علیه وآله ـ تحت شجرتین فصلى الظهر واخذ بید علىٍ ـ رضى اللّه عنه ـ فقال: ألستم تعلمون انى اولى بکل مؤمن من نفسه؟ قالوا: بلى، قال فأخذ بید علی فقال: من کنت مولاه فعلىّ مولاه اللّهم وال من والاه وعاد من عاداه. قال فلقیه عمر بعد ذلک فقال له: هنیئاً یا ابن ابى طالب اصبحت وأمسیت مولى کل مؤمن و مؤمنة؛1
براء بن عازب مى گوید:با رسول خدا(ص) در سفرى همراه بودیم. در غدیرخم توقف کردیم. ندا در داده شد: الصلاة جامعه (کلمه اى که براى گردآمدن مسلمانان فریاد مى شد). زیر دو درخت براى رسول خدا(ص) تمیز شد، نماز ظهر را خواند و دست على را گرفت و گفت: آیا نمى دانید من سزاوارتر هستم بر هر مؤمنى از خود او؟ همگى گفتند: آرى . پس دست على را گرفت و گفت: هر کس من مولاى اویم، على مولاى اوست؛ خدایا دوست بدار آنکه على را دوست بدارد و دشمن دار آنکه على را دشمن دارد. سپس عمر با على ملاقات کرد و به او گفت: گوارایت اى پسر ابوطالب! صبح و شام کردى در حالى که مولاى هر مرد و زن مؤمنى هستى. ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » خادم الشهدا ( جمعه 86/10/7 :: ساعت 1:7 عصر )
اوذوالحجه، سالروز ازدواج فرخنده حضرت فاطمه (س)
و حضرت علی (ع)
ازدواج حضرت علی(ع) با حضرت فاطمه(ع) به فرمان خداوند، از امتیازاتی است که رسول اکرم(ص) بر آن مباهات می کرد. در این پیوند پر میمنت، فرشتگان آسمان در سرور و شادمانی، و بهشتیان به زینت و زیور آراسته شده بودند. |
|
فاطمه زهرا علیهاالسلام دختر پیغمبر اکرم و از دوشیزگان ممتاز عصر خویش بود. پدر و مادرش از اصیل ترین و شریف ترین خانواده های قریش بودند. از حیث جمال ظاهری و کمالات معنوی و اخلاقی از پدر و مادر شریفش ارث می برد. و به عالیترین کمالات انسانی آراسته بود. شخصیت و عظمت پیامبر اکرم روز به روز در انظار مردم بالا می رفت و قدرت و شوکت او زیادتر می شد به همین علت دختر عزیزش زهرا (علیها السلام) همواره مورد توجه بزرگان قریش و رجال با شخصیت و ثروتمند قرار داشت هر از چندگاه از او خواستگاری می کردند اما پیامبر با خواستگاران طوری رفتار می کرد که می پنداشتند مورد غضب پیامبر قرار گرفته اند. رسول خدا فاطمه را برای علی (علیه السلام) نگاه داشته بود و مایل بود از جانب او پیشنهاد شود. پیامبر از جانب خدا مأمور بود که نور را با نور به ازدواج در آورد پیشنهاد به علی (ع): اصحاب رسول خدا احساس کرده بودند که پیغمبر اکرم تمایل دارد فاطمه (علیها السلام) را با علی پیوند ازدواج دهد، ولی از جانب علی پیشنهادی نمی شد. یک روز عمر و ابوبکر و سعد بن معاذ و گروهی دیگر که پیامبر تقاضای ازدواج آنها را رد کرده بود در مسجد گرد آمده بودند و از هر دری سخن می گفتند. در این بین سخن از فاطمه به میان آمد. ابوبکر گفت: مدتی است که اعیان و اشراف عرب فاطمه علیهاالسلام را خواستگاری می نمایند اما پیغمبر اکرم پیشنهاد احدی را نپذیرفته و در جوابشان می فرماید: تعیین همسر فاطمه با خداست.برای همه روشن بود که خدا وپیغمبر، فاطمه را برای علی علیه السلام نگاه داشته اند. سپس به «عمر» و «سعد بن معاذ» گفت: حاضرید به اتفاق هم نزد علی برویم و جریان را برایش تشریح کنیم و اگر به ازدواج مایل بود همراهیش کنیم؟! آنها از این پیشنهاد استقبال و او را در این کار تشویق کردند.ادامه مطلب... آگاهیهای تاریخی درباره زندگی امام جواد علیه السلام چندان گسترده نیست؛ زیرا افزون بر آن که محدودیتهای سیاسی همواره مانع از انتشار اخبار مربوط به امامان معصوم علیه السلام می گردید، تقیه و شیوه های پنهانی مبارزه که برای " حفظ امام و شیعیان از فشار حاکمیت" بود، عامل مؤثری در عدم نقل اخبار در منابع تاریخی است. افزون بر آن، زندگی امام جواد علیه السلام چندان طولانی نبوده است که اخبار فراوانی هم از آن در دسترس ما قرار گیرد. ادامه مطلب... |