عید سعید فطر مبارکباد
شب اول
از جمله لیالى شریفه است و در فضیلت و ثواب عبادت و احیاى آن احادیثبسیار وارد شده و روایتشده است که آن شب کمتر از شب قدر نیست و از براى آن چند عمل است:
اول غسل است در وقتى که غروب کرد آفتاب.
دوم احیا آن شب به نماز و دعا و استغفار و سؤال از حق تعالى و بیتوته در مسجد.
سوم آنکه بخواند در عقب نماز مغرب و عشا و نماز صبح و عقب نماز عید الله اکبر الله اکبر لا اله الا الله و الله اکبر الله اکبر و لله الحمد الحمد لله على ما هدانا و له الشکر على ما اولانا.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » خادم الشهدا ( شنبه 86/7/21 :: ساعت 6:16 صبح )
حضرت آیتالله خامنهای در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیئت دولت، بر لزوم رشد بیش از پیش مکارم اخلاق در جامعه و اهتمام مسئولان برای حرکت فرهنگی قوی جهت تعمیق و نهادینه کردن ارزشهای اخلاقی تأکید کردند
حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی عصر امروز یکشنبه در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیئت دولت ضمن بیان فرازهایی از سخنان حکمت آمیز حضرت علی (ع) در نهج البلاغه، بر لزوم رشد بیش از پیش مکارم اخلاق در جامعه و اهتمام مسئولان برای حرکت فرهنگی قوی جهت تعمیق و نهادینه کردن ارزشهای اخلاقی تأکید کردند.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به توصیه های حضرت علی (ع) به فرزند بزرگوار خود حضرت امام حسن (ع) افزودند: آن حضرت والاترین بی نیازی انسان را خِرد و بزرگترین تنگدستی و فقر او را دوری از مسیر عقل می دانند ضمن آنکه بر لزوم پرهیز از عجب و خودشگفتی و دوستی با انسانهای نادان، بخیل، گناهکار و دروغگو تأکید می کنند. ادامه مطلب.را بخوان .
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » خادم الشهدا ( دوشنبه 86/7/16 :: ساعت 4:18 صبح )
زندگینامه |
در روستاى کوچکى به نام "چاشم" از توابع "مهدىشهر سمنان"، در خانوادهاى متدین و زحمتکش، کودکى دیده به جهان گشود که او را "احمد" نام نهادند. پدرش مردى باتقوا، متعهد و آگاه و از مقلدان حضرت امام خمینى(س) بود. احمد تحصیلات دوره ابتدایى را در روستاى خود به، پایان رساند و مدتى نیز در مکتبخانه به تحصیل علوم دینى پرداخت. اما مکتبخانه زادگاهش را پاسخگوى ظرفیت ذهن خود ندانست؛ از این رو، براى ادامه تحصیل و فراگیرى علوم دینى، در سال 1342 به حوزه علمیه امام صادق(علیه السلام) رفت. در سال 1343 بار سفر به قم بست و به حوزه علمیه قم هجرت کرد. احمد با تلاش و مجاهدت و علاقه فراوان به فراگیرى علوم دینى پرداخت و تا سطح خارج 1 و 2 به تحصیل ادامه داد. http://www.aviny.com/Occasion/Ahlebeit/ImamAli/Shahadat/86/ImamAli[Aviny.com].jpg این وصیت، گرچه خطاب به حسنین - علیهما السلام - است ولى در حقیقتبراى تمام بشر تا پایان عالم است. این وصیت را عدهاى از محدثان ومورخانى که قبل از مرحوم سید رضى وبعد از او مىزیستهاند با ذکر سند نقل کردهاند.(1) البته اصل وصیتبیشتر از آن است که مرحوم سید رضى در نهج البلاغه آورده است. اینک قسمتى از آن را مىآوریم: اوصیکما بتقوى الله و ان لا تبغیا الدنیا و ان بغتکما و لا تاسفا على شیء منها زوی عنکما و قولا بالحق و اعملا للاجر و کونا للظالم خصما وللمظلوم عونا. شما را به تقوى وترس از خدا سفارش مىکنم واینکه در پى دنیا نباشید، گرچه دنیا به سراغ شما آید وبر آنچه از دنیا از دست مىدهید تاسف مخورید. سخن حق را بگویید وبراى اجر وپاداش (الهى) کار کنید ودشمن ظالم ویاور مظلوم باشید. اوصیکما وجمیع ولدی واهلی و من بلغه کتابی بتقوى الله و نظم امرکم وصلاحذات بینکم، فانی سمعت جدکم صلى الله علیه و آله و سلم یقول:«صلاح ذات البین افضل من عامة الصلاة والصیام». من، شما وتمام فرزندان وخاندانم وکسانى را که این وصیتنامهام به آنان مىرسد به تقوى وترس از خداوند ونظم امور خود واصلاح ذات البین سفارش مىکنم، زیرا که من ازجد شما صلى الله علیه و آله و سلم شنیدم که مىفرمود:اصلاح میان مردم از یک سال نماز وروزه برتر است. ادامه مطلب... سلام به همه دوستان ، طاعات و عبادات همه در این ماه عزیز قبول باشه . موضوع نامه ای است که برادرعزیزم جناب آقای ابوالفضل درخشنده به آقای ضرغامی نوشته و خواستار عدم پخش فیلم تخیلی اخراجیها شده ، متن این نامه به شرح ذیل است : وقتی دل بسوزد ، چه باک که جسم هم بسوزد !
ریاست محترم سازمان صدا وسیمای جمهوری اسلامی ایران جناب آقای مهندس ضرغامی سلام علیکم: احتراماٌ باستحضار می رساند: در تاریخ 18/2/86 نقد خود را در خصوص فیلم تخیلی اخراجی ها در روزنامه جمهوری اسلامی بعرض رسانده ام . متاسفانه اخباری منتشر گردیده است که آن سازمان در نظر دارد فیلم تخیلی و سراسر اهانت آمیز اخراجی ها را در سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش کند ! از آنجایی که نویسنده و کارگردان محترم فیلم اخراجی ها مدعی است که در فیلمش سعی کرده است ارزشها را به بهترین نحو ممکن نمایش دهد ،بالاجبار لازم دانستم تا نکاتی را بعرض حضرتعالی برسانم: 1- حضور روحانیت در جبهه ها بدلیل شرایط آموزشی و رزمی ، با لباس متداول بسیجی ها (خاکی ) یکسان بود . و تنها عمامه بر سر می گذاشتند و همگام با سایر نیروها در تمامی آموزش ها و عملیات ها ی رزمی شرکت می کردند . و در اصل هیچ فرقی بین روحانی و غیر روحانی در تمامی عرصه های رزم وجود نداشت. در حالی که در فیلم اخراجی ها ، تنها یک روحانی آن هم با عبا و قبا مشاهده می شود! نه در لباس رزم ! آیا این امر چه چیزی را به مخاطب القاء می نماید ؟! بغیر از این است که روحانیت معظم که نقش محوری در تمامی عرصه های جنگ داشته اند ، تنها در پشت جبهه و نهایت خط دوم جنگ به ارشادات مولوی وار بسنده می کردند؟! البته نادیده گرفتن این امر در لباس رزمی روحانیت ، ناشی از غفلت نویسنده و کارگردان محترم فیلم اخراجی ها بوده است . و مطمئن هستم ایشان نخواسته اند همگام با رسانه های معاند اینگونه القاء کنند که حضور روحانیت در جبهه ها تنها به مراسم مذهبی پشت خط خلاصه می شده است ! ادامه مطلب... اری حاج ابراهیم گفت اگر اخلاص باشد همه چیز هست واقعا هست ؟ .فرمانده کل جدید سپاه پاسداران انقلاب اسلامی امروز درجه سرلشکری خود را از دست فرمانده کل قوا دریافت کرد. سرلشگرپاسدار"محمدعلی جعفری" متولد دهم شهریورماه سال ۱۳۳۶از شهرستان یزد است ودوران تحصیلاتابتدایی تامقطع دبیرستان را دراین شهرستان به پایان رساند.وی درسال ۱۳۵۶در دانشگاه تهران رشته معماری قبولشد و فعالیتهای سیاسی خود را شروع کرد. عمدهترین فعالیت دراین دوران اقدام نسبت به تشکیل انجمن اسلامی دانشکده وراهاندازی کتابخانه اسلامی و گروه کوهنوردی دردانشکده بود. "جعفری " در جریان مبارزات مردم انقلابی تهران، همدوش مردم و دانشجویان در تظاهرات شرکت کرد و در آستانه پیروزی انقلاب دستگیر و بهزندان افتاد. وی در سال ۱۳۵۸بهعنوان نماینده دانشکده درانجمن اسلامی دانشگاه تهران حضور داشت و در اشغال لانه جاسوسی آمریکا در تهران نیز فعال بود.ادامه مطلب... نیمه شعبان در اذهان شیعیان و محبان اهل بیت علیهمالسلام، به عنوان روز میلاد نجات بخش موعود معنا و مفهوم مىیابد. روز میلاد بزرگ مردى که انسانیت، ظهور او را به انتظار نشسته و عدالت براى پای بوس قدمش لحظه شمارى مىکند. نیمه شعبان اگر چه شرافتش را وامدار مولود خجستهاى است که در این روز زمین را با قدوم خویش متبرک ساخته است، اما همه عظمت آن در این خلاصه نشده و در تقویم عبادى اهل ایمان نیز از جایگاه و مرتبه والایى برخوردار است. در روایاتى که از طریق شیعه و اهل سنت نقل شده فضیلت هاى بسیارى براى عبادت و راز نیاز در شب و روز خجسته نیمه شعبان بر شمرده شده است و این خود تمثیل زیبایى است از این موضوع که براى رسیدن به صبح وصال موعود باید شب وصل با خدا را پشت سرگذاشت، و تا زمانى که منتظر، عمر خویش را در طریق کسب صلاح طى نکند نمىتواند شاهد ظهور مصلح موعود باشد. با توجه به اهمیت فراوانى که در روایات به شب نیمه شعبان داده شده و حتى آن را هم پایه شب قدر شمردهاند، در این مجال برخى از روایت هایى را که در بیان مقام و منزلت این شب روحانى وارد شدهاند مورد بررسى قرار مىدهیم. باشد تا خداوند ما را به عظمت این شب مقدس واقف گرداند و توفیق بهره بردارى از برکات آن را عطا فرماید: از پیامبر گرامى اسلام صلىالله علیه و آله، در زمینه موضوع محل بحث روایت هاى بسیارى نقل شده که یکى از آنها به این شرح است: « شب نیمه شعبان در خواب بودم که جبرییل به بالین من آمد و گفت: اى محمد! چگونه در این شب خوابیدهاى؟ پرسیدم: اى جبرییل! مگر امشب چه شبى است؟ گفت: شب نیمه شعبان است. برخیز اى محمد! پس مرا از جایم بلند کرد و به سوى بقیع برد، در آن حال گفت: سرت را بلند کن! امشب درهاى آسمان گشوده مىشوند، درهاى رحمت باز مىگردند و همه درهاى خشنودى، آمرزش، بخشش، بازگشت، روزى، نیکى و بخشایش نیز گشوده مىشوند. خداوند در این شب به تعداد موها و پشم هاى چارپایان - بندگانش را از آتش جهنم- آزاد مىکند. امشب خداوند زمان هاى مرگ را ثبت و روزی هاى یک سال را تقسیم مىکند و همه آنچه را که در طول سال واقع مىشود نازل مىسازد. اى محمد! هر کس امشب را با منزه داشتن خداوند (تسبیح)، ذکر یگانگى او (تهلیل)، یاد بزرگى او ( تکبیر)، راز و نیاز با او ( دعا)، نماز، خواندن قرآن، نمازهاى مستحبی (تطوع) و آمرزش خواهى (استغفار) صبح کند، بهشت جایگاه و منزل او خواهد بود و خداوند همه آنچه را که پیش از این انجام داده و یا بعد از این انجام مىدهد، خواهد بخشید ... » (1) یکى از همسران پیامبراکرم صلىالله علیه و آله، حالات ایشان را در شب نیمه شعبان چنین بیان مىکند: « در یکى از شب ها که پیامبر خدا صلىالله علیه و آله، در نزد من بود ناگهان متوجه شدم که ایشان بستر خود را ترک کرده است، به جستجوى ایشان پرداختم، به ناگاه دیدم که حضرت مانند جامهاى که بر زمین افتاده باشد به سجده رفته و چنین راز و نیاز مىکند: «اصبحت الیک فقیرا خائفا مستجیرا فلا تبدل اسمى ولاتغیر جسمى ولاتجهد بلائى واغفرلى»؛ به سوى تو آمدم در حالى که تهیدست، ترسان و پناه جویم، پس نام مرا برمگردان، جسم مرا تغییر مده، گرفتاریم را افزون مساز و از من در گذر. آنگاه سر خود را بلند کرد و بار دیگر به سجده رفت و در آن حال شنیدم که مىفرمود: « سجد لک سوادى و خیالى و امن بک فوادى هذه یداى بما جنیت على نفسى یا عظیم ترجى لکل عظیم اغفرلى ذنبى العظیم فانه لایغفرالعظیم الاالعظیم »؛ سراپاى وجودم براى تو سجده کرده و قلبم به تو ایمان آورده است؛ این دو دست من با همه جنایتى که برخود روا داشتهام، پس اى بزرگى که براى هر کار بزرگى امیدها به سوى تو است؛ از گناهان بزرگ من در گذر، چرا که از گناهان بزرگ در نمىگذرد مگر پروردگار بزرگ. بعد از اداى این کلمات سر خود را بلند کرده و براى سومین بار به سجده رفت و این جملات را بر زبان جارى ساخت: «اعوذ برضاک من سخطک و اعوذ بمعافاتک من عقوبتک و اعوذ بک منک انت کما اثنیت على نفسک و فوق ما یقول القائلون»؛ از خشم تو به خشنودیت پناه مىبرم، از کیفر تو به بخششات پناهنده مىشوم و از تو به سوى خودت پناه مىجویم. تو همان گونهاى که خود توصیف کردهاى و بالاتر از آنى که گویندگان مىگویند. لحظاتى دیگر سر از سجده برداشت و دوباره به سجده رفت در حالى که مىفرمود: « اللهم انى اعوذ بنور وجهک الذى اشرقت له السموات والارض و قشعت به الظلمات و صلح به امرالاولین والاخرین ان یحل على غضبک او ینزل على سخطک اعوذبک من زوال نعمتک و فجاة نقمتک و تحویل عافیتک و جمیع سخطک لک العتبى فیما استطعت و لاحول ولا قوة الا بک»؛ خدایا به نور وجه تو که آسمانها و زمین از آن روشن شده، تاریکی ها با آن از بین رفته و کار پیشینیان و آیندگان با آن اصلاح شده است پناه مىبرم، از این که به خشم تو گرفتار شوم و یا دشمنى تو بر من نازل شود. پناه مىبرم به تو از زوال نعمتت، نزول ناگهانى عذابت، دگرگونى سلامتىات و همه آنچه که خشم تو را در پى دارد. خشنودى نسبت به آنچه من در توان دارم از آن تو است و هیچ حرکت و نیرویى نیست مگر به سبب تو. چون این حال را از پیامبر دیدم او را رها کردم و شتابان به طرف خانه حرکت کردم. نفس نفس زنان به خانه رسیدم. وقتى پیامبر صلىالله علیه و آله، به خانه برگشتند و حال مرا دیدند گفتند: چه شده است که این چنین به نفس نفس افتادهاى؟ گفتم: من اى رسول خدا به دنبال شما آمده بودم، پس فرمود: آیا مىدانى امشب چه شبى است؟! امشب شب نیمه شعبان است، در این شب اعمال ثبت مىگردند، روزی ها قسمت مىشوند، زمانهاى مرگ نوشته مىشوند و خداوند تعالى همه را مىبخشد مگر آن که به خدا شرک ورزیده یا به قمار نشسته است. یا قطع رحم کرده یا برخوردن شراب مداومت ورزیده یا برانجام گناه اصرار ورزیده است ... » (2) پرسشى که با مطالعه روایت هاى بالا به ذهن خطور مىکند این است که چرا با این که در بسیارى از روایات تصریح شده که تعیین زمان مرگ مردمان و تقسیم روزى آنها در شب قدر و در ماه مبارک رمضان صورت مىگیرد، در دو روایت یاد شده شب نیمه شعبان به عنوان زمان تقدیر امور مزبور ذکر شده است؟ مرحوم سید بن طاووس (م664 ق) در پاسخ پرسش یاد شده مىگوید: « شاید مراد روایات مزبور این باشد که تعیین زمان مرگ و تقسیم روزى به صورتى که احتمال محو و اثبات آن وجود دارد، در شب نیمه شعبان صورت مىگیرد، اما تعیین حتمى زمان مرگ و یا تقسیم حتمى روزی ها در شب قدر انجام مىشود. و شاید مراد آنها این باشد که در شب نیمه شعبان امور مزبور در لوح محفوظ تعیین و تقسیم مىشوند، ولى تعیین و تقسیم آنها در میان بندگان در شب قدر واقع مىشود. این احتمال هم وجود دارد که تعیین و تقسیم امور یاد شده در شب قدر و شب نیمه شعبان صورت گیرد، به این معنا که در شب نیمه شعبان وعده به تعیین و تقسیم امور مزبور در شب قدر داده مىشود. به عبارت دیگر امورى که در شب قدر تعیین و تقسیم مىگردند، در شب نیمه شعبان به آنها وعده داده مىشود. همچنان که اگر پادشاهى در شب نیمه شعبان به شخصى وعده دهد که در شب قدر مالى را به او مىبخشد، در مورد هر دو شب این تعبیر صحیح خواهد بود که بگوییم مال در آن شب از آن حضرت چنین بخشیده شده است.» (3) کمیل بن زیاد از یاران امام على علیهالسلام، چنین روایت مىکند که: در مسجد بصره در نزد مولایم امیرالمؤمنین نشسته بودم و گروهى از یاران آن حضرت نیز حضور داشتند، در این میان یکى از ایشان پرسید: معناى این سخن خداوند که: « فیها یفرق کل امر حکیم»؛ (4) در آن شب هر امرى با حکمت معین و ممتاز مىگردد، چیست؟ حضرت فرمودند: «قسم به کسى که جان على در دست اوست همه امور نیک و بدى که بر بندگان جارى مىشود، از شب نیمه شعبان تا پایان سال، در این شب تقسیم مىشود. هیچ بندهاى نیست که این شب را احیاء دارد و در آن دعاى خضر بخواند، مگر آن که دعاى او اجابت شود.» پس از آن که امام از ما جدا شد، شبانه به منزلش رفتم. امام پرسید: چه شده است اى کمیل؟ گفتم اى امیرمؤمنان آمدهام تا دعاى خضر را به من بیاموزى، فرمود: بنشین اى کمیل! هنگامى که این دعا را حفظ کردى خدا را در هر شب جمعه، یا در هر ماه یک شب، یا یک بار در سال یا حداقل یک بار در طول عمرت، با آن بخوان، که خدا تو را یارى و کفایت مىکند و تو را روزى مىدهد، و از آمرزش او برخوردار مىشوى، اى کمیل! به خاطر زمان طولانى که تو با ما همراه بودهاى بر ما لازم است که درخواست تو را به بهترین شکل پاسخ دهیم، آنگاه دعا را چنین انشاء فرمود...» (5) شایان ذکر است که این دعا همان دعایى است که امروزه آن را با نام « دعاى کمیل» مىشناسیم. امیرمؤمنان على علیهالسلام، در روایتى دیگر در فضیلت شب نیمه شعبان چنین مىگوید: «در شگفتم از کسى که چهار شب از سال را به بیهودگى بگذراند: شب عید فطر، شب عید قربان، شب نیمه شعبان و اولین شب از ماه رجب.» (6) از امام صادق علیهالسلام، روایت شده که پدر بزرگوارشان در پاسخ کسى که از فضیلت شب نیمه شعبان از ایشان پرسیده بود فرمودند: « این شب برترین شب ها بعد از شب قدر است، خداوند در این شب فضلش را بربندگان جارى مىسازد و از منت خویش گناهان آنان را مىبخشد، پس تلاش کنید که در این شب به خدا نزدیک شوید. همانا این شب، شبى است که خداوند به وجود خود سوگند یاد کرده که در آن درخواست کنندهاى را، مادام که درخواست گناه نداشته باشد، از درگاه خود نراند. این شب، شبى است که خداوند آن را براى ما خاندان قرار داده است، همچنان که شب قدر را براى پیامبر ما، قرار داده است. پس بر دعا و ثناى بر خداوند تعالى بکوشید، که هر کس در این شب صد مرتبه خداوند را تسبیح گوید، صد مرتبه حمدش را بر زبان جارى سازد، صد مرتبه زبان به تکبیرش گشاید و صد مرتبه ذکر یگانگى (لاالهالاالله) او را به زبان آورد، خداوند از سر فضل و احسانى که بر بندگانش دارد، همه گناهانى را که او انجام داده بیامرزد و درخواست هاى دنیوى و اخروى او را برآورده سازد، چه درخواست هایى که برخداوند اظهار کرده و چه درخواست هایى که اظهار نکرده و خداوند با علم خود بر آنها واقف است و ... » (7) در این مجال فرصت پرداختن به همه روایت هایى که در فضیلت شب و روز نیمه شعبان وارد شدهاند نیست (8) و گمان مىکنیم که روایت هاى یاد شده براى ارائه تصویرى روشن از جایگاه برجسته شب نیمه شعبان در میان دیگر شب هاى سال کافى باشند. اما چنان که در ابتداى سخن نیز گفته شد، شرافت این شب خجسته، علاوه بر همه آنچه که بیان شد، به اعتبار مولود مبارکى است که در این شب قدم به عرصه خاک نهاده است. وجود مقدسى که سال ها پیش از تولدش مژده میلاد او به مسلمانان داده شده بود و شاید همه عظمت این شب و تکریم و بزرگداشتى که در کلمات معصومان علیهمالسلام، از آن شده است به خاطر وجود همین مولود مبارک باشد. چنان که بزرگانى چون سید بن طاووس به این موضوع اشاره کرده و بر همگان لازم دانستهاند که در این شب خداى خویش را به سبب منت بزرگى که با میلاد امام عصرعلیه السلام، بر آنها نهاده سپاس گویند و تا آنجا که در توان دارند شکر این نعمت الهى را به جاى آورند. (9) در یکى از دعاهایى که در شب نیمه شعبان وارد شده است چنین مىخوانیم: « اللهم بحق لیلتنا هذه و مولودها و حجتک و موعودها التى قرنت الى فضلها فضلا فتمت کلمتک صدقا و عدلا لا مبدل لکلماتک ...» (10) ؛ بار خدایا تو را مىخوانیم به حق این شب و مولود آن، و به حق حجتت و موعود این شب، که فضیلتى دیگر بر فضیلت آن افزودى و سخن تو از روى راستى و عدالت به حد کمال رسیده و هیچ کس را یاراى تبدیل و تغییر سخنان تو نیست. مطابق روایت هاى بسیارى که شیعه و اهل سنت آنها را نقل کردهاند میلاد خجسته امام عصرعلیه السلام، در شب نیمه شعبان سال 255 ق واقع شده و باعث مزید فضیلت این شب مبارک گشته است. (11) امید که خدای متعال توفیق درک این شب عزیز را به ما عنایت فرماید. پىنوشت ها: 1. ابن طاووس، على بن موسى، اقبال الاعمال، ص 212، بیروت، مؤسسه الاعلمى للمطبوعات،1417 ق/ المجلسى، محمدباقر ، بحارالانوار، ج 98، ص413، بیروت، مؤسسهالوفاء،1403 ق. 2. ابن طاووس، على بن موسى، همان، صص217 -216. 3. همان ، ص 214. 4. سوره دخان (44) آیه 4. ( لازم به توضیح است که غالب مفسران آیه یاد شده را ناظر به شب قدر دانستهاند.ر.ک: الطباطبایى، سید محمد حسین، تفسیرالمیزان، ج 18، ص 130، قم ، انتشارات اسلامى.) 5. ابن طاووس، على بن موسى، همان، ص 220. 6. المجلسى، محمدباقر، همان، ج 94، ص87 ، ح 12. 7.ابن طاووس، على بن موسى، همان ، ص209/ المجلسى ، محمد باقر، همان، ج 94 الصدوق، محمد بن على بن الحسین، همان، ج 2، ص 424، ح 1. 8. ابن طاووس، على بن موسى، همان ص209/ المجلسى، محمد باقر، همان، ج 94، ص 85 ، ح 5. 9. ابن طاووس، على بن موسى، همان، صص237-207/ المجلسى، محمدباقر، همان. 10. ابن طاووس، على بن موسى، همان ، ص219. 11. الکلینى، محمد بن یعقوب، الکافى، ج1، ص 514، تهران ، دارالکتبالاسلامیه، 1365، الصدوق، محمدبن على بنالحسین، کمالالدین و تمامالنعمة، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1395ق، ج 2، ص432/ شبراوى، عبدالله بن محمد، الاتحاف تجب الاشراف، ص179/ ابن صباغ المالکى، نورالدین على بن محمد، الفصول المهمة فى معرفة الائمة ، ص 310. |