با عرض سلام خدمت تمامی دوستان و عزیزان
باردیگر شهداتوفیق را نصیب این بنده سرتا پا تقصیر کردند تا بتوانم هر چندناچیز از یاران عاشورایی پیر جماران بگویم ....... نمی دانم چرا از شهدا فاصله گرفته ایم و غرق در مادیات و زرق و برق این دنیا گشته ایم .... اول از همه خودم رامی گویم ؟! و چرا ؟؟؟؟؟؟؟
یاران نظری که نیک اندیش شوم بیگانه زقید هستی خویش شوم
تکبیر زنان رو سوی محبوب کنم از خرقه برون آیم و درویش شوم
بنده به عنوان مسئول حفاظت قرارگاه رعد نیروی هوایی ارتش به سربازان نگهبان دستور داده بودم تا شبها پس از خاموشی برای ورود و خروج به قرارگاه ایست شبانه بدهند . یکی از شبها نگهبان پاس دو سراسیمه من را از خواب بیدار کرد و گفت : در ضلع جنوبی قرارگاه شخصی هست که فکر می کنم برایش مشکلی پیش آمده است . پرسیدم مگر چه کار می کند ؟ گفت : او خودش را روی خاکها انداخته و پیوسته گریه می کند : من بی درنگ لباس پوشیدم و به همراه آن سرباز به محل رفتم . به او گفتم تو همین جا بمان . آهسته به طرف صدا نزدیک شدم .صدا به نظرم آشنا آمد . نزدیکتر رفتم او را شناختم . تیمسار عباس بابایی فرماندعه قرارگاه بود . او که به بیابان پناه برده بود و غرق در راز و نیاز بود .
(خلیل صراف – پرواز تا بینهایت – ص 233 )
زادگان چاه تقدیریم ما
باز دست شه به نخجیریم ما
ما . همه یحیای عیسی آمدیم
گویی از مریم به دنیا آمدیم
زادگان مریم پاکیم ما
روح حق بر بستر خاکیم ما
دل به دریای مسلمانی زدیم
تکیه بر گاه سلیمانی زدیم
چشم ما سرشار آب و آتش است
در پی زیبا رخی لولی وش است
گریه ما هق هق ما حق حق است
ناله ی هجر از ولی مطلق است
شین شیعه ٍ؛شین شوق است و شهود
یا ؛نشان یا علی دریای جود
عین هم ؛تمهید ذکر یا علی است
های هوز ؛های ((هو))ذکر جلی است
شیعه باید همچو اشعار کمیت
سر نهد بر خاک پای اهل بیت
یا فرز دق وار در پیش هشام
تر ک جان گوید به تصدیق امام
این سخن کوتاه کردم والسلام
شیعه یعنی تیغ بیرون از نیام
سروده : مرحوم آقاسی