ای خوشا ن روزی که ما در خانه مادر داشتیم
دیده از دیدار رخسارش منور داشتیم
هرکسی جسم عزیزش روز بردازد ولی
ما که جسم مادر خود را به شب برداشتیم
کاش آنروزی که مادر گفت : پهلویم شکست
ما دم در حق حفظ جان مادر داشتیم
کاش آنروزی که تنها مادر ما را زدند
ما یکی را در میان کوچه یاور داشتیم
کاش محسن را نمی کشتند تا ما غنچه ای
یادگار از آن گل رعنای پر پر داشتیم
کاش آن ساعت دانستیم که بی مادر شدیم
جای آغوشش به خاک تیره بستر داشتیم
مادر ما رفت از دنیا در آن حالی که ما
گریه بر حالش سر قبر پیمبر داشتیم !