حادثه 25 بهمن 89، اتفاقی نبود که بتواند کوچکترین خطری برای نظام اسلامی محسوب شود، اما یوم النفاق و روزهای پس از آن حامل اتفاقاتی بود که نشان داد عملیاتی شدن تام و تمام سیاست درست نظام در "جذب حداکثری و دفع حداقلی"، عامل تاخیر در محاکمه سران فتنه بوده است.
محاکمه و برخورد قضایی با سران فتنه باید به تاخیر می افتاد تا اصرار سرکردگان جدید جریان نفاق بر دعوت به تجمع غیرقانونی هفته گذشته، علاوه بر نکات آشکاری همچون خط گرفتن از سرویسهای جاسوسی آمریکا و اسرائیل، به طور کامل نقاب از چهره شعارهای دروغین آنها بردارد و تلنگری برای افراد سنگین خواب باشد.
اولا سران فتنه با جداکردن صف خود از مردم در یوم الله 22 بهمن و اعلام روزی به غیر از سالگرد پیروزی انقلاب برای تظاهرات، خط بطلانی بر ادعای "پیروی از خط امام" و همراهی مردم با خود کشیدند. ثانیا اعلام حمایت از قیام مردم مصر و تونس به عنوان موضوع دعوت 25 بهمن و شنیده نشدن حتی یک شعار در این راستا، تابلو "دروغ ممنوع" را بر فرق سر فتنه گران مدعی صداقت در هم شکست. ثالثا چرخش سران فتنه از به اصطلاح خواسته طبیعی خود (یعنی رد صحت انتخابات 88) به سوی رفع عاجل نیاز نظام سلطه در منطقه، دلیل روشنی بر انحرافی بودن شعار "رای من کجاست؟" بود. نسبت این شعار با قیام مردم مصر و تونس، مرغ پخته را هم به خنده واداشت. آمریکا می خواست همزمان چند نشان را با یک تیر در 25بهمن هدف قرار دهد که ناکام ماند؛ زنده کردن جریان فتنه و نفاق در ایران، تضعیف جایگاه الهام بخش انقلاب اسلامی ایران در منطقه و انحراف نگاهها، خصوصا رسانه ها از شمال آفریقا به نقطه ای دیگر از جمله آنها بود.
محاکمه و برخورد قضایی با سران فتنه باید به تاخیر می افتاد؛ چراکه اعلام موضع صریح علیه فتنه گران در روزهای اخیر از سوی برخی سکوت کردگان، کج راهه رفتگان و صاحبان مواضع چندپهلو در 20 ماه گذشته، دستاورد مهمی بود که تنها با صبر مدبرانه مسوولان عالی رتبه نظام به دست می آمد. "بصیرت" و "صبر" به استناد "الا ولا یحمل هذا العلم الا اهل البصر و الصبر"، دو دست نگهدارنده پرچم نظامند که همیشه در بیانات رهبر حکیم انقلاب در کنار هم بوده اند؛ اما در یک سال و نیم گذشته آنقدر که بر "بصیرت" مردم و خواص تاکید شد، ضرورت "صبر" مورد اهتمام قرار نگرفت. بسیاری از دلسوزان انقلاب البته با نیت خیر، از همان روزهای نخست، محاکمه و مجازات عجولانه سران فتنه را خواستار بودند، بدون آنکه توجه کنند هنوز جذب حداکثری و دفع حداقلی محقق نشده است.
صبر نظام سبب شد با روی دادن اتفاق تلخ 25بهمن، موضع گیری های "محسن رضایی" به مرز شفافیت برسد، رودربایستی را کنار بگذارد و علاوه بر حمایتهای کلی گذشته اش از نظام و انقلاب، به موسوی و کروبی اولتیماتوم بدهد. این صبر باعث شد قفل از زبان "ناطق نوری" باز شده، متقاعد به اعلام انزجار از سران فتنه شود. محاکمه کروبی و موسوی در زمان تردید ناطق نوری بهتر بود یا پس از جذب کاملش به جبهه مقابله با فتنه گران؟ اگر صبر نمی کردیم، آیا باز هم شاهد اعلام موضع چهره های شاخص فراکسیون اقلیت مجلس علیه سران فتنه می بودیم؟ همان فراکسیونی که سال گذشته با افتخار به دیدار موسوی رفت یا چند ماه قبل در دیدار خاتمی، زمینه شرط گذاری بی شرمانه او برای نظام را فراهم کرده بود. همراهی اکثریت نمایندگان مجلس شورای اسلامی با مردم در سر دادن شعارهای صریح علیه موسوی و کروبی و فریاد رسا، به حق و مسلم مردم در مطالبه مستقیم اشد مجازات برای پادوهای آمریکا و اسرائیل، ثمره صبر همراه با بصیرت مسوولان نظام و مردم بود.
امروز گفته می شود که کاسه صبر مردم لبریز شده و باید در اسرع وقت محاکمه موسوی و کروبی آغاز شود. گفته می شود دیگر کسی بیدار نخواهد شد و اگر کسی هنوز خواب است خود را به خواب زده است و دیگر صبر جایز نیست.آری 25بهمن، روز محاکمه موسوی و کروبی را بسیار نزدیک کرده است اما به نظر می رسد هنوز یک نفر باقی مانده است تا از تحقق کامل جذب حداکثری اطمینان حاصل شده باشد. اهمیت اعلام تنفر صریح او از سران فتنه آنقدر زیاد است که بتوان اندکی دیگر صبر کرد و به او فرصت داد تا مصلحت نظام را بر حب و بغض های شخصی و خانوادگی ترجیح دهد. شاید لازم باشد سران فتنه لختی دیگر در زندان افکار عمومی مردم بازداشت موقت باشند تا او هم خیمه اش را جمع کند و به خیام حسینی بپیوندد. مردم از این اتفاق استقبال کرده، تمام گذشته - حتی نامه بی سلام - را فراموش خواهند کرد.
برگرفته از جهان نیوز