الهی به آنان که پرپر شدند
پر از زخمهای مکرر شدند
به آنان که همتمثال آمدند
به شوق حریم یار آمدند
به آنانکه چون پرده بالا زدند
قدم در حریم تماشا زدند
به آنان که مست ولا میشدند
بلا در بلا کربلا میشدند
به آنان که کارونخروش آمدند
و مانند کارون به جوش آمدند
به آنان که رفتند تا ما شوند
و آیینهداران فردا شوند
به آنان که زخمیترین بودهاند
شهیدان میدان مین بودهاند
به آنان که چون کربلایی شدند
پر از لحظههای خدایی شدند
از آنان که تنها پلاکی به جاست
کمی استخوان، مشت خاکی به جاست
به روزی که چون نام خیبر گرفت
غریبانه از ما برادر گرفت
به رمزی که چون نام زهرا گرفت
به پهلوی ما درد مأوا گرفت
که دلهای ما را به دریا رسان
که خورشید را در شب ما رسان