بسم الله الرحمن الرحیم
«مادر»
آخ مادر من، مادر رنج دیده من.
چه خوابی دیشب دیدم، خواب دیدم که در جبهه
میجنگم همانند جوانان هموطنم در میدان جنگ زیر باران آتش جوانی جان
میکندم تیری جگر سوز به قلبم اصابت کرده بود... در آخرین لحظات زندگی
جوانمردهام. نامهای از تو بدستم رسید. درست بخاطر ندارم چه نوشته بودی .
ولی خلاصه نامهات را درخواب چنین به شعر در آوردم کجاست قبر تو جانم. کجا
به خاک افتادی. پیام مرگ خودت را عزیز من. به که دادی. هرآنچه تا که بدن
داشتن به نامه نهادم. چقدر نامه نوشتم. چرا جواب ندادی. نیمه شب وحشت زده و
گیج از خواب پریدم و تمام شب را به تو به تو مادر عزیزم فکر کردم.