به گزارش فرهنگ به نقل از ایسنا : منطقه خراسان، سردار سرتیپ فتحالله جعفری در همایش یاد و خاطره شهدای وحدت، یادآور شد: پس از آزادسازی بستان طبق برآوردهایی که از تجهیزات دشمن داشتیم، نیروهای صدام استعداد گرفتن بستان را داشتند اما پس از عملیات، دشمن فقط توانست 300 متر به درون خاکریزهای ایران اسلامی نفوذ کند. در طول دو هفته مقاومت نیروها در تنگه چزابه، سردار شوشتری 3 روز مقاومت جانانه در این منطقه داشت و این در شرایطی بود که رساندن غذا به نیروها کاری مشکل و حتی ناممکن بود؛ در این عملیات همواره نگران امنیت جانی سردار شوشتری بودیم؛ چراکه اندکی قبلتر و در همان عملیات3 تن از فرماندهان لشکرمان به شهادت رسیده بودند. در طول این 3 روز، نیروها 3 بار تعویض و تجهیز شدند، این ایستادگی در تنگه چذابه جلوهای از دریای مقاومت سردارشوشتری بود. ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » خادم الشهدا ( جمعه 91/7/28 :: ساعت 6:38 عصر )
با سلام ای آقا ؛شبتان مهتابی
روز میلاد شما نزدیک است .عرض تبریک آقا و کمی بی تابی
ای نفس ها بفدای کف نعلین شما ؛اندکی تند قدم بردارید تا به کی هرشب جمعه گوییم اندکی صبر ؛ سحر نزدیک است . صبرمان کم شده آقای عزیز
باز گوییم به شما با تبریک روز میلاد شما نزدیک است .
اولین شب ماه رجب مصادف است با شب آرزوها یکی از سه شب مهم سال «لیلةالرغائب» است؛ یعنی بعد از شب قدر و شب نیمه شعبان، «لیلةالرغائب» جایگاه بسیار درخشانی دارد و این شب، همان شبی است که پیامبر(ص) درباره آن فرموده است: «در آسمانها جنبش و خروش خاصی هست و فرشتگان الهی به دعا و مناجات مشغول میشوند»، لذا در روز پنجشنبه اولین ماه رجب روزه توصیه شده و در شامگاه آن بین نماز مغرب و عشا، 12 رکعت نماز دو رکعتی گذارده میشود.
به عبارتی دیگر 6 تا نماز 2 رکعتی که در هر رکعت بعد از «حمد»، سه مرتبه «سوره قدر» و 12 مرتبه سوره «توحید» بایستی خوانده شود، بعد از اینکه نماز تمام شد، اینگونه خطاب دهد: «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ وَ عَلی آلِهِ» سپس به سجده رود و 70 مرتبه این ذکر را بگوید: «سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَالرُّوحِ» بعد از سجد بلند شود و بگوید: «رَبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَتَجاوَزْ عَمَّا تَعْلَمُ اِنَّکَ اَنْتَ العَلِیُّ الْعَظیمُ»، آن گاه به سجده رود و 70 مرتبه ذکر« سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَالرُّوحِ» را بخواند.
التماس دعا
سوم خرداد سالروز فتح خرمشهر، روز مقاومت و پیروزی گرامی باد.
آن چه حواهید خواند ، وصیت نامه ی به جا مانده از شهید علی رضا مولایی است. علی رضا مولایی از ساکنان منطقه ی ده تهران بود و پیکر پاکش در بهشت زهرا به امانت گذاشته شده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان
با سلام بر یگانه منجى عالم بشریت آقا امام زمان (عج) و با درود بر نائب بر حقش امام امت و با سلام و صلوات بر ارواح پاک و مطهر تمامى شهیدان اسلام از صدر تا کنون. ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » خادم الشهدا ( جمعه 91/2/8 :: ساعت 8:19 صبح )
محمد ابراهیم همت در12 فروردین 1334 در شهرضا متولد شد.
ابراهیم پیش از پیروزی انقلاب از جوانان فعال زادگاهش در مبارزات ضد رژیم پهلوی به شمار می رفت.پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، مدتی را در جهاد سازندگی گذراند و سپس به جمع پاسداران انقلاب اسلامی پیوسته و عازم کردستان شد.
در کردستان ، مدتی مسئولیت واحد فرهنگی و روابط عمومی سپاه پاوه را بر عهده گرفت و سپس فرماندهی سپاه پاوه به او واگذار شد. در همین ایام روابط نزدیکی با فرماندهی سپاه مریوان ، حاج احمد متوسلیان برقرار نمود و دوستی عمیقی میان آنان شکل گرفت. از این پس ، حاج همت به جمع مریدان حاج احمد متوسلیان پیوست و در تاسیس لشکر 27 محمد رسول الله(ص) دوشادوش حاج احمد شرکت نمود.
پس از عملیات بیت المقدس ، حاج همت به همراه قوای محمد رسول الله(ص) به سوریه و لبنان عزیمت نمود اما با ربوده شده حاج احمد متوسلیان ، حاج همت به فرمان حضرت امام ، قوای محمد رسول الله(ص) را به ایران بازگرداند و در عملیات رمضان حاضر شد.
حاج محمد ابراهیم همت ، دومین فرمانده لشکر محمد رسول الله(ص) سرانجام در 24 اسفند 1362 در عملیات خیبر شربت شهادت نوشید.
پیکر پاک حاج همت در زادگاهش «شهرضا» به خاک سپرده شد.
در پی دیدار رهبر انقلاب از خانوده شهید مصطفی احمدی روشن، پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای گزارشی حاشیهای از این دیدار منتشر کرده است.
سرم را تکیه داده بودم به شیشهی ماشینی که از لابهلای اتومبیلهای توی خیابان به سرعت میرفت تا به موقع برسیم خانهی مصطفی؛ به موقع یعنی زودتر از رهبر انقلاب.
مصطفی سر جمع 7 ماه و 7 روز بزرگتر از من بود و پسرش هم تقریباً همسن دخترم. فکر کردم به اینکه اگر اتفاقی – مثلاً تصادف- برایم پیش بیاید حال خانوادهام چطور خواهد شد؛ پدر، مادر، همسر، دخترم، برادرها و بقیه. از روی محبت، هیچ دلم نخواست که تصورشان بکنم؛ ولی چند دقیقهی بعد قرار بود برسم به خانهی جوانی همریش و همسنوسال خودم که اتفاقی برایش افتاده و حال خانوادهاش را تصویر کنم. خانوادهای که دیگر او را نخواهند دید.
ماشین در ترافیک سنگین از بیت رهبری در انتهای فلسطین آمده بود تا اول پاسداران و در خیابان گل نبی و ترافیکش – همانجا که ماشین مصطفی را منفجر کردند- سر از شیشهی ماشین برداشتم. فکر کردم اگر به لطف رانندگی! رانندهمان همین الان نمیریم بالاخره گریزی هم از تقدیر همیشگی و همگانی حضرت حق نداریم. یک لحظه فکر اینکه آدمی مثل مصطفی چقدر میتواند خوشبخت و خوشعاقبت باشد، از جا پراندم. این ماجرا زاویهی دید صحیح میخواهد. از این زاویه همهاش شور است و حماسه. ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » خادم الشهدا ( یکشنبه 90/11/2 :: ساعت 1:38 عصر )