بخشی از گفتگوی «فریدالدین حداد عادل» با «سالنامه مثلث» که به تازگی منتشر شده است برای خوانندگان انتخاب شده است:
رابطه شما با دامادتان، حاج آقا مجتبی [خامنهای] چگونه است؟
ایشان اخلاقیترین فردی است که من در طول عمرم دیدهام. در این??ـ?? سالی که با ایشان هستم هیچ وقت صدای بلند یا کلمهای خلاف ادب از وی نشنیدهام. هیچ وقت نشد که خواهرم از ایشان نزد ما گله کنند. هیچ زمان هم منزل آنها خشک، تلخ و بیروح نبوده است. همانطور که میگوید و میخندد و با بچهها و جوانان معاشرت میکند به همان اندازه جدی، پرکار و پرتلاش و درسخوان است. معمولا تا دو سه نیمه شب مطالعه میکند. بسیار اهل مطالعات مذهبی و اخلاقی است. در به کار بردن الفاظ و اظهارنظر در مورد اقوال و اعمال افراد بسیار دقیق است. در مورد بدترین دشمنانش هم منصفانه حرف میزند.
ایشان چند فرزند دارد؟
یک پسر دارد.
تقریبا همسن هستید؟
خیر. ایشان ?ـ? سال از من بزرگتر است.
با یکدیگر رابطه خانوادگی تنگاتنگی دارید؟
بعد از برادرانشان فکر میکنم رابطه ما به خاطر نسبت فامیلیمان زیاد است و اخیرا هم با هم در سفر خانوادگی دلچسبی بودیم.
رفت و آمد نزدیک با خانواده مقام معظم رهبری هم دارید؟
نه به آن معنی ولی در حد مناسبات فامیلی بی رابطه نیستیم اما رابطه عمیق و گسترده نداریم. مادر?ها با هم سلام و علیک خوبی دارند.
اولین بار که خبر خواستگاری فرزند مقام معظم رهبری را از خواهرتان شنیدید چه احساسی داشتید؟
من و خواهرهایم خیلی متعجب شده بودیم.
چرا؟
خانم آقا به طور ناشناس آمده بودند از خواهرم خواستگاری کرده بودند. مادرم گفته بود ایشان درس دارد. گفتند حالا صحبت کنیم. پدر و مادرم رفتند یک گوشه و با هم صحبت کردند. ما هم علت طولانی شدن صحبت آنها را از هم پرسیدیم. من رفتم گفتم چه خبر است؟ مادرم گفت میدانی برای خواهرت خواستگار آمده؟ گفتم اینکه طبیعی است. وی جواب داد نه، این بار برای پسر مقام معظم رهبری آمدند. من گفتم یعنی چه میشود؟ بالاخره هر برادری نسبت به آینده خواهرش حساسیتهایی دارد چه رسد به آنکه شوهر آینده وی بخواهد پسر مقام اول نظام باشد. از این بابت خیلی ذهنم مشغول شد.
بعد که ماجرا جلو رفت چه شد؟
اولین دیدار ما خیلی خوب بود، چون وقتی حاج آقا مجتبی آمدند با خواهرم صحبت کردند من اتاق دیگر بودم. ایشان از اتاق آمد بیرون. مادر گفت بنده خدا آقای مجتبی خامنهای تنهاست، برو با ایشان صحبت کن. دیدم حاج آقا مجتبی کت و شلوار به تن دارد – آن وقتا ایشان هنوز معمم نشده بود- بعد از احوالپرسی، دیدم چیزی که در ایشان نیست روحیه آقازادگی و تکبر و غرور است. لذا خیلی زود با هم صمیمی شدیم. همان روز هم یک بحث داغ و سنگین در مورد شخصیتهای معروف اصلاحطلبان انجام دادیم.
چه سالی بود؟
?? بود.
تا پیش از این وصلت حضرت آقا را از نزدیک دیده بودید؟
یکی، دو مورد پیش آمده بود. عموی من در کرمانشاه معاون سیاسی استاندار بود و بعدها سرپرست استانداری شد. در این مدت به خاطرِ غائله کردستان و بعد جنگ، حضرت آقا زیاد به آنجا سفر کرده بودند و با هم خیلی آشنا بودند. ارادت فامیلی ما به مقام معظم رهبری از همان جا شروع شد. یک بار در باغ پدربزرگ مرحومم دور هم جمع بودیم، ایشان گفت آیتالله خامنه ای بادیگران فرق میکنند. اصلا یک خصلت اضافه دارد. همان موقع به عمو هم گفت ایشان را دعوت کند. یک بار بیاید منزل ما که در همان ایام ایشان دعوترا قبول کردند. بعد هم که این لطف شامل حال ما شد. روزی که عروسی خواهرم بود به من گفتند آقا میخواهند عروس را ببینند.
تا آن موقع خواهر شما را ندیده بودند؟
نه. در مراسم عروسی رسم است که داماد همراه یک نفر سر سفره عقد برود و گفتند کسی باشد که به عروس و مادر عروس محرم باشد. من به مدت پنج دقیقه در کنار حضرت آقا تنها بودم بدون انکه محافظی باشد. پدرم آن موقع نبود. ما رفتیم به منزل مقام معظم رهبری. خانه ایشان را دیدم. کف اتاق فرش ماشینی بود. ظاهرش خیلی ساده بود و یک گوشه ایستادیم و ایشان خوشامدی گفتند و به اقوام وی تبریک گفتند. یک نکته جالب اینجاست که وقتی رهبری آمدند خیلی از خانم ها آمدند جلو. خیلی التماس دعا گفتند و خیلی عرض ارادت کردند. چند نفر از خانمها با دیدن ایشان منقلب شدند و گریه کردند. شما تصور کنید خانمی که آمده عروسی و بعد اشک بریزد چه وضع بدی در چهره او پیدا میشود. بعد از عروسی به یکی از محارم گفتم چرا چهرهات اینطور شده است؟ گفت آقا را دیدیم گریه کردیم. آن روز کف خانه فرش ماشینی بود. روز بعد که خانم من هم حضور داشت گفتم چطور بود؟ گفت موکت بود. یعنی همان یک شب خانه رهبری مملکت فرش ماشینی پهن بود.
از آن سال تا به حال حاج آقا مجتبی در آپارتمانی زندگی میکنند. ایشان سه بار در طول زندگیشان اسبابکشی کردهاند. همیشه یک کامیون وسایل منزل را جابهجا میکند.
منزل مقام معظم رهبری از آن تاریخ نرفتید؟
تنها باری که رفتم روز عروسی خواهرم بود. بعدها به اتفاق پدرم به کتابخانه شخصی ایشان رفتم. فقط میتوان بگویم ما نمیتوانیم اینطور زندگی کنیم. یعنی خواهید دید خدا چگونه با آقای مخملباف رفتار خواهد کرد. چون دروغهایی را نسبت میدهد که هیچ کدام آنها صحت ندارد. ای کاش یک دانه از حرفهای وی در یک سال اخیر درست بود.
آقا خیلی کتاب دارند، خیلی کتاب به ایشان هدیه میشود و خیلی کتاب هم میخرند و خیلی کتاب هم میخوانند. اما این محیط کاملا ساده است. کف آنجا موکت است. هیچ تجملات خاصی در آن نیست. نه اینکه امکان آن نباشد بلکه رهبری اجازه ورود تجملات به زندگی خودشان را نمیدهند. یک وقت هم به مناسبت تولد پسرم، آقا را دیدم و ایشان در گوش یحیی ما ( محیالدین) اذان گفتند. حاج آقا مجتبی به ایشان گفتند آقا فرید دوست دارند از شما یک چیزی به یادگار داشته باشند. مقام معظم رهبری گفتند یادگاری چه باشد؟ حاج آقا مجتبی چون می دانست من دوست دارم یک انگشتری از آقا بگیرم توصیفاتی کرد. ایشان فرمودند: فهمیدم و انگشترشان را دادند.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » خادم الشهدا ( سه شنبه 89/12/24 :: ساعت 1:33 عصر )
هفته ها قبل از موعد نهمین اجلاسیه خبرگان رهبری که انتخابات هیات رییسه از جمله دستور کارهای آن بود جریانی تلاش داشت تا نوعی رقابت سیاسی کاذب را به مجلس خبرگان تحمیل کرده و سعی کرد این گونه وانمود کند که بین بزرگان انقلاب اختلاف بسیار است. اما به هر صورت انتخابات هیات رییسه در فضایی کاملا صمیمی برگزار شد.آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی به احترام حضور آیت الله محمد رضا مهدوی کنی از نامزدی برای ریاست مجلس خبرگان انصراف و آیت الله مهدوی کنی با رای قاطع نمایندگان مجلس خبرگان(64 رای از 81 نفر) رییس جدید این مجلس انتخاب شد. ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » خادم الشهدا ( جمعه 89/12/20 :: ساعت 3:52 عصر )
"حساب و کتاب کرد. 30 گناه کبیره در کارنامه اعمالش وجود داشت. یکی از گناهانش ارتباط و دوستی با یک نامحرم بود. به مناطق که میآید از این رو، به آن رو میشود. تازه میفهمد جبهه و شهادت و جهاد یعنی چه. تصمیم میگیرد جبران کند. همه آن 30 گناه را." اینها را یکی از راویان کاروانهای راهیان نور گفت. از قصه تحول کسانی تعریف کرد که به اندازه وسع خودشان، بهرهای از خاک و آب مناطق بردهاند. محمدعلی کبیری میگوید: "خون ریخته شده در آن جا به حق بود. اگر ما شهید را ثارالله حساب کنیم، آنچه که از تغییرات میشنویم نباید برایمان تعجب آور باشد."
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » خادم الشهدا ( چهارشنبه 89/12/18 :: ساعت 11:23 صبح )
کتاب «گمشده من» سرگذشت قرارگاه سری نصرت و نقش شهید علی هاشمی به روایت محسن رضایی است که به ابعاد تازهای از ناگفتههای جنگ تحمیلی میپردازد. رئیس سازمان اطلاعات سپاه از عملکرد موفق جامعه اطلاعاتی کشور در طول سالهای انقلاب اسلامی سخن گفت. به گزارش فارس، حجتالاسلام حسین طائب در همایش چشمان آسمانی ویژه شهدای جامعه اطلاعاتی سپاه که صبح امروز در سالن 5 آذر برگزار شد، با اشاره به نقش اطلاعات در دفاع از انقلاب گفت: قدرت انقلاب اسلامی که 32 سال از عمرش میگذرد، قدرت نرم است و امام(ره) در اوایل انقلاب اعلام کردند اطلاعات ما 36 میلیونی است و این تولید یک قدرت جدید در انقلاب بود. ادامه مطلب... فخرالسادات محتشمیپور که سهشنبه گذشته در حال تشجیع چند اغتشاشگر در تهران دستگیر شد، طی چند ماه گذشته با انتشار نامههای سرگشاده فراوان که به بهانه دفاع از تاجزاده منتشر شدند، اقدام به هتاکی علی نظام جمهوری اسلامی میکرد. ادامه مطلب... خبرگزاری فارس: رئیس سازمان بسیج مستضعفین در واکنش به تحریم خود از سوی آمریکا خندید و با تمسخر گفت: اگر ثروتمند بودم، پولم را در یک کشور امن نه آمریکا سرمایه گذاری میکردم! آمریکا به حدی از خواری رسیده است که باید کل شورای امنیت را برای مسدود کردن حساب نداشته مسئولان جمع کند. به گزارش خبرگزاری فارس، سردار محمدرضا نقدی رئیس سازمان بسیج مستضعفین در مراسم یادواره 15 هزار شهید جامعه اصناف کشور که امروز دوشنبه در مجتمع 5 آذر برگزار شد، اظهار داشت: بازار قم در دوران مبارزات انقلاب اسلامی، 13 ماه و بازار تهران پنج ماه اعتصاب و تعطیل کردند، این افراد در راه اسلام 13 ماه از منافع خود چشم پوشیدند و افتخارات عظیم امروز ما مدیون این فداکاریها است. بیان مواضع و کش و قوس ها پیرامون کاندیداهای آینده ریاست مجلس خبرگان، از ریاست احتمالی دوباره هاشمی رفسنجانی خبر می دهند. در حالی که تهران شرایط عادی ای را سپری کرده و مردم به امورات عادی زندگی خود می پردازند،سایت های ضد انقلاب و جریان فتنه که طی روزهای اخیر بلندگوی آشوب اسرائیلی بوده اند،توهم را به غایت خود رسانده و مدعی شده اند بخش هایی از مناطق و میادین تهران صحنه درگیری های سنگین می باشد.
در کتاب گمشده من، به روایتهایی از هشت سال دفاع مقدس اشاره میشود که پیش از این کمتر به آنها پرداخته شده است. محسن رضایی در این کتاب به سرگذشت قرارگاه سری نصرت و نقش شهید علی هاشمی در آن نگاه تازهای دارد؛ روایتی که در شروع کتاب با یک بحران آغاز میشود. «بعد از عملیات بیتالمقدس، عراقیها دست ما را خوانده بودند و فهمیده بودند چگونه عملیات میکنیم...» و این آغاز ماجراست. ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » خادم الشهدا ( پنج شنبه 89/12/12 :: ساعت 2:40 عصر )
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » خادم الشهدا ( پنج شنبه 89/12/12 :: ساعت 2:34 عصر )
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » خادم الشهدا ( پنج شنبه 89/12/12 :: ساعت 2:29 عصر )
وی با بیان اینکه اجرای طرح هدفمندی یارانهها یک افتخار برای ملت ایران بود، تصریح کرد: ایستادگی اصناف در مقابل تحریمها در امتداد ایستادگی شهدا بود و پیوستگی و حمایت اصناف از انقلاب اسلامی باعث شد دولت بتواند طرح کمنظیر هدفمندی یارانهها را با موفقیت و بدون هیچ تنشی به پیش ببرد. ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » خادم الشهدا ( دوشنبه 89/12/9 :: ساعت 3:21 عصر )
به گزارش جهان، ماجرا از آنجا آغاز شد که خبری موثق از آقای هاشمی حکایت از آن داشت که وی به آیت الله مهدوی کنی پیغام داده و از وی درخواست کرده است که برای ریاست مجلس خبرگان کاندیدا شود.
البته این پیام یک نکته خاص داشت و آن تأکید آقای هاشمی بود مبنی بر اینکه او اصراری بر آمدن ندارد و آقای مهدوی کنی از نظر او حتما باید بیایند. ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » خادم الشهدا ( یکشنبه 89/12/8 :: ساعت 6:50 عصر )
جریان فتنه و ضد انقلاب که پیش از این نیز مبارزه را تنها در فضای مجازی تجربه کرده در حالی به دروغگویی در سایت های خود مبنی بر حضور بی شمار حامیانشان در خیابان ها مشغولند که واقعیت موجود از کنترل سایت های جریان فتنه و ضد انقلاب در اتاق های بسته و به دور از صحنه اجتماع حکایت دارد
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » خادم الشهدا ( یکشنبه 89/12/1 :: ساعت 7:3 عصر )
خبر اسید پاشی ،سوءقصد و یا تعرض به یک دختر جوان در شهرسمنان قویا
نماز شب
برادر داخل قبر شهیدحسن باقری
دلتنگی سردار اسماعیل احمدی مقدم
یا مقلّب القلوب والابصار
سردار سرتیپ پاسدار شهید حسن شاطری
چه تعداد ایرانی عضو فیس بوک هستند؟
پنج فیلترشکن صد درصد تضمینی!
شهید حاج احمد کاظمی
حیف که تهران دو کوهه ی قشنگی نیست!
معلم بزرگ اخلاق تهران رفت
[عناوین آرشیوشده]